تن‌هایی، هنوز پاتوق لحظه‌های من است.

   من، تنهایم نمی‌گذارد. نوک بینی‌ام، هنوز سرخ است. سرم کم کم دارد خوب می‌شود. به گونه‌هام چیزی کم‌شباهت به آب نشسته است. تقویم را شبیه کتاب‌هام ورق می‌زنم. امروز 23 بهمن است و جلویش نوشته: تولد فاطمه جون. من عاشق خط مامانم هستم. منتظر سورپرایزی هستم که خدا برایم در نظر گرفته است.

نظرات 8 + ارسال نظر
داداش لنگ دراز پنج‌شنبه 24 بهمن 1387 ساعت 11:04 http://moony.ir

سلام فاطیما جان

نوید پنج‌شنبه 24 بهمن 1387 ساعت 22:59 http://lawbreaker.blogsky.com

تنها؛ تنهایی پاتوق لحظه های من است .
***
چه زیبا گفتی . . . . ضمنا تولدت مبارک .
امیدوارم همیشه عاشق و موفق باشی

کیوان... پنج‌شنبه 1 اسفند 1387 ساعت 22:20 http://kkkttt.persianblog.ir

سلام فاطیماه گاهی بعضی نوشته هارو که میخونم دوست دارم تو عمق چشای اونی که داره مینویسه نگاه کنم و همه حرفای ته دلشو از تقدس چشماش بخونم.. به کلبه ی منم سر بزن و با نظرات بهاریت شادم کن

کیوان... پنج‌شنبه 1 اسفند 1387 ساعت 22:21 http://www.sooorati.blogfa.com

وبلاگ جدیدم اینه... آسمونت آبی فاطیماه جان

عیسا دوشنبه 12 اسفند 1387 ساعت 02:36 http://www.moony.ir

خدا چه در نظر گرفته بود برات؟

نوید جمعه 16 اسفند 1387 ساعت 10:00 http://lawbreaker.blogsky.com

سلام دوست خوبم . منتظر پست جدید هستم .
من آپم خوشحال میشم بیای

عیسا دوشنبه 19 اسفند 1387 ساعت 19:54 http://www.moony.ir

خب ... چرا نمی نویسی؟

نون یکشنبه 2 فروردین 1388 ساعت 14:56 http://rop-rope.blogfa.com

چقدر اینجا قشنگ شدههههههههههههههههه
سال نوت مبارک عزیز دلم
دیگه به من سر نمیزنی ;)

سورپرایزش چی بود حالا؟;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد